شب بخارا و بزرگداشت امیرکبیر در اراک برگزار گشت
به گزارش مجله زیبایی زندگی، با حضور شهروندان اراکی، مراسم شب بخارا در اراک با موضوع بزرگداشت امیرکبیر، شامگاه یکشنبه 18 شهریور ماه 97، در سالن آمفی تئاتر خیام هتل امیر کبیر اراک با حضور مسئولان استان مرکزی و جمعی از پژوهشگران و اقشار مختلف مردم برگزار شد.
به گزارش خبرنگاران به نقل از روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مرکزی، علی دهباشی سردبیر مجله بخارا در آیین شب بخارا در اراک گفت: درباره شهر اراک و این خطه بسیار نوشته اند، خوانده اید و شنیده اید و بخوبی از جایگاه آن مطلعید و به همین دلیل تکرار مکررات نخواهم کرد.
او گفت: امشب سیصد و شصت و هفتمین شب بخاراست که در اراک برگزار می شود که بخشی از آن در داخل کشور از گناوه گرفته تا بافق، سبزوار، یزد و ... برگزار شده و با توجه به اینکه مجله بخارا یک مجله ایرانشناسی است بخشی از این شب ها در خارج از کشور مانند برلین، مونترال، تورنتو، ونکوور و ... برگزار شده است.
دهباشی با بیان اینکه از من سوال می پرسند چرا بخارا اظهار داشت: من شهرهای بسیاری را رفته ام، اما اولین بار در سال 1990 به دعوت یک شاعر بزرگ تاجیکستانی به دوشنبه سفر کردم. تاجیک ها از پس دریافت فرهنگ و زبان خود پس از 70 سال راضی بودند، خواستم بخارا که نخستین دولت ایرانی در این سرزمین است را ببینم، این شهر هفت هزار دانشجوی بورسیه داشته و بیشترین آثار ترجمه شده در این سرزمین مربوط به دوره امیر اسماعیل سامانی بوده بنابراین برای دیدن این شهر باید به ازبکستان سفر می کردم.
او افزود: امیر بخارا تا سال 1924 در مقابل ارتش سرخ مقاومت کرد، اما در نهایت با دستور لنین شهر سمرقند و بخارا بمباران شد و همچنان آثار بمباران در شهر وجود دارد، پس از آن امیر اسماعیل به افغانستان رفت و در آنجا از غم دوری از بخارا دق کرد و از جهان رفت.
سردبیر مجله بخارا اظهار داشت: در تقسیم بندی سیاسی جدید کمونیست ها توسط شوروی در اولین گام خط این سرزمین تغییر کرد تا نتوانند با گذشته خود ارتباط برقرار کنند، کشورهایی جدیدی ایجاد شد و قلب بخارا به ازبکستان دشمن دیرینه تاجیک ها داده شد، اما مردم این سرزمین 70 سال مقاومت کردند و در نهایت فرهنگ و زبان خود را بازپس دریافتد و حفظ کردند.
او گفت: در سفر خود به بخارا یک راهنما گرفتم. با رسیدن به بخارا راهنما خواستار استراحت شد، اما من خود تصمیم گرفتم که در شهر بچرخم، راهنما گفت که گم می شوی ولی من برای اولین بار آگاهانه تصمیم گرفته بودم که گم شوم، شهر برام غریب نبود تمام تاریخ این سرزمین را خوانده بودم. گذری در شهر داشتم، نزدیک غروب احساس گم شدگی بیشتری داشتم، زنانی متوجه سرگشتگی من شدند، ماجرا را گفتم و مرا به خانه هایشان دعوت کردند، در این حضور فرزندان آنها بیش از 70 بیت شاهنامه را برای من خواندند و از خودم خجالت کشیدم، خود را وارث شاهنامه می دانم اما حرفی برای گفتن نداشتم.
دهباشی با اشاره به سفر خود به مونترال از سوالی که از او درخصوص راز ماندگاری ایران شده بود گفت: ایران تنها سرزمینی است که چهارراه حوادث را پشت سر گذاشته و تنها سرزمینی است که دارای مرز طبیعی در منطقه است، ما تمدن و ویژگی خاصی داریم و راز ماندگاری ما زبان پارسی و شاعران بزرگ این سرزمین است.
او اظهار داشت: من سابقه کار در چاپ خانه را دارم. در دوره ای نمونه های چاپ به نویسندگان برای تایید ارسال می شد، در زمانی مسئول رساندن نمونه های چاپی به استاد باستانی پاریزی شدم، نمونه ها را به کافه نادری بردم، درکنار وی مردد عینک به چشم نشسته بود که متوجه شدم طه حسین نویسنده مصری است، از وی پرسید چه شد که تمدن مصر از بین رفت و زبان این سرزمین عربی شد و فرهنگ قبطی چه شد، حسین مدتی سکوت کرد و گفت چون ما شاهنامه و فردوسی نداشتیم درحالی که ایران در گذر از این بحران ها شاهنامه و فردوسی داشت و همین باعث شد که در طول سده ها شما از بلاها حفظ و زبان پارسی ماندگار شود و این بزرگان و ادبیات سند هویت در مقابل اقوام مهاجم به فرهنگ و زبان ایران بودند.
دهباشی شرح داد: هیچ زبانی در جهان نیست که شاعران بزرگ آن در اشعار خود دوستی و انسانیت را به جهان عرضه کنند به طوری که بزرگان جهان معتقدند که هرآنچه سرشت انسانیت در مقام والای خلقت بوده توسط شاعران بزرگ ایران در زبان پارسی سروده شده و از زمینی ترین تا آسمانی ترین احوالات را بیان کرده اند، ما دارای چنین پشتوانه عظیمی هستیم و باید به این فرهنگ، زبان و تمدن خود ببالیم، در جهان قد برافرازیم و حرف آخر را بزنیم.
او اظهار داشت: در بخشی از این سرزمین بزرگ استانی واقع شده است که تعداد شخصیت های بزرگ آن که از میان مردم برخواسته اند نیز بی مانند است و وای بر ما و مدیران فرهنگی و رسانه های ما که تلاشی برای معرفی آنها ندارد، اما ترکیه و بسیاری از کشورها سریال هایی متعددی برای هرزگی درباریان خود می سازند و حتی ما از زندگی امیرکبیر که هر بخش آن یک سریالی جداگانه می طلبد سریال نمی سازیم و آنرا معرفی نمی کنیم.
سردبیر مجله بخارا افزود: چندی پیش نامه ای نوشتم که چرا حداقل سریال ساخته شده از امیرکبیر را پخش نمی کنید؟ چرا جوانان ما نباید با مفاخر و بزرگان خود آشنا شوند؟ چه کرده ایم که امروز پرواز ترکیه به مقصد آنتالیا همیشه پر است و چرا فرزندان خود را به سمت شوره زارهای کویر نمی بریم؟ این گناهی است که ما مرتکب شده ایم، اما متاسفانه در نشان دادن بزرگان فرهنگی مانند امیرکبیر که وظیفه اصلی رسانه است کوتاه شده است.
او شرح داد: رسالت به عهده ماست که فرزندان خود را با فرهنگ و تاریخ ایران آشنا کنیم و منتظر دولت، تلویزیون و وزارت آموزش و پرورش نباشیم، فرنگی ها هزاران دلار خرج می کنند تا بیایند و مسجد جامع اصفهان را ببینند، اما ما تلاشی برای معرفی آن نداریم.
دهباشی گفت: شهر اراک و استان مرکزی قابلیت عظیمی در تاریخ اساطیری خود دارد که می توان هزاران شب در موضوعات مختلف را در آن برگزار کرد، این شب آغازی است که باید تدوام یابد و گروه های جدید و جوانان فعال می توانند زمینه برگزاری این شب ها را فراهم کنند.
لزوم معرفی مفاخر استان مرکزی
بهرام پروین گنابادی پژوهشگر و محقق نیز در آیین شب بخارا در اراک با بیان اینکه شخصیت ها، مفاخر و مشاهیر استان مرکزی بالاتر از آن چیزی است که بتوانم درباره آنها صحبت کنم، اظهار کرد: مرحوم احمد طاهری عراقی که شاید برخی نام او را نشنیده باشند چراکه در 48 سالگی فوت کرد یکی از برجسته ترین ادبا و کتاب شناسان و اسلام شناسان این خطه بوده که نظریه ای داد که در انگستان و امریکا بسیار مورد توجه قرار گرفت.
او ادامه داد: مرحوم طاهری عراقی تنها کسی است که در سن کمتر از 30 سالگی به مقام معاون علمی رسید و کسی به این مقام میرسد که به تمام مقالات و دانش نامه های جهان اسلام اشراف داشته باشد و همین یک نمونه برای افتخار یک استان کافی است که باید شناسانده شود.
گنابادی با اشاره به اینکه طی چند روز اخیر و با مطالعه درخصوص مفاخر و مشاهیر استان مرکزی خردگرایی، خردورزی و آینده نگری شاخصه تمامی آنها بوده است، گفت: نمونه شاخص این شخصیت ها امیرکبیر است، وی در دوران صدارت خود زمانی که قائانی قصیده ای درمدح وی سرود جلویش را گرفت و اجازه نداد بلکه به واسطه اشراف قائانی در زبان فرانسه خواستار ترجمه یک کتاب شد که برای جامعه اثرگذار و ارزشمند باشد.
او افزود: امیرکبیر اصلاحات را از بالا به پایین آغاز کرد، این رویه نشان از هوش سرشار او بود چراکه اصلاح از بالا هزینه کمتر و پایداری بیشتری دارد، پس از او سید جمال الدین اسدآبادی این رویه را دنبال کرد که در نهایت با این جمله که ای کاش تخم اندیشه های خود را در میان مردم پراکنده بودم ایران را ترک کرد که البته 20 سال بعد این اندیشه به ثمر نشست و اتفاقاتی توسط میرزا رضا کرمانی در حرم حضرت عبدالعظیم شکل گرفت.
این نویسنده با اشاره به تقسیم بندی جامعه روشنفکرها اظهار داشت: امروز بخشی از روشنفکران به نفی کننده ها تبدیل شده اند و عنوان نمیخواهند را یدک می کشند که البته اکثر روشنفکران کنونی این افراد هستند اما در مقابل افرادی هستند که میدانند چه می خواهند و جامعه به این افراد و نگاه آینده نگری آنها نیاز دارد.
او گفت: متأسفانه روشنفکران سرزمین ما امروز اگر می خواهند کسی را نقد کنند برخی القاب را نسبت می دهند، به عنوان مثال یکی از روشنفکران ما درخصوص آلفرد هیچکاک گفت: فیلم این فرد کچل خپل را دیدم اما کاری نمی کند. متاسفانه این روشنفکران می خواهند آینده ما را ترسیم کنند و حتی در برخی موارد تنها شعار می دهد در حالی که تاریخ هیچگاه این رفتارهای را فراموش نمی کند همانطور که امیرکبیر هیچ گاه فراموش نشده است.
گنابادی با اشاربه شخصیت ادیب الممالک فراهانی که توسط امیرنظام گروسی معرفی و بالا کشیده شد، گفت: قدر این شاعر شناخته نشد در حالی که در کنار ملک الشعرای بهار شاعری مسلط بود، با شکل گیری نهضت مشروطه روزنامه نگار شد و در شعرهای خود آگاهانه مدح و نصیحت داشت.
او به شاعره استان مرکزی ژاله قائم مقامی اشاره کرد و گفت: این شاعره به واسطه ازدواج زودهنگام خود با یک سردار بازنشسته عمر خود را در غم گذراند و حتی در اشعار خود توصیف های وحشتناکی از شوهرش دارد و عمر خود را با صحبت در آیینه گذارنده است، اما مردانه ایستاد تا تغییری ایجاد کند و زمانی که دید تغییری شکل نمی گیرد از همسرش جدا شد، اما اندیشه آزادی زنان و برابری جنسیتی را عنوان کرد و در عین این آزادی پاکدامنی در اشعار خود به دخترش توصیه می کند.
گنابادی با تاکید براینکه در رفتار سیاستمداران و مفاخر این خطه تعادل را می توان دید، افزود: این تعادل درس بزرگی برای مردم این سرزمین است، تمامی این مفاخر و مشاهیر ادیب هستند که با زبان خود هنرنمایی داشته اند، زبان عامل وحدت و هویت ملی است و یکی از اهداف شب های بخارا نیز تقویت زبان پارسی و حفظ وحدت ملی است چراکه وحدتی که با زبان شکل گیرد هیچ گاه خدشه دار نمی شود و جامه امروز به این وحدت نیاز دارد که می توان از راه زبان و تعادل شکل گیرد.
امیر کبیر، ستاره درخشان تاریخ
محمد علی داوودآبادی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اراک نیز در آیین شب بخارا در اراک به تشریح زندگی امیرکبیر پرداخت و گفت: او کسی است که در 150 سال حکومت ننگین قاجاریه همچون ستاره ای درخشید و همچنان درخشان است.
او افزود: خانواده امیرکبیر اهل روستای هزاوه هستند، پدر او آشپز میرزا عیسی خان بود و نزدیکی زیادی با خانواده قائم مقام داشت و همین امر باعث رفت وآمد این کودک در دربار شد که عامل رشد او با آشنایی با علوم روزگار و جهانی سیاست بود. در نهایت به منشی گری در تبریز رسید و سال ها در خدمت امیرنظام آذربایجان بود.
داوودآبادی گفت: او در این دوران سفرهایی به روسیه، نخجوان و ارزم الروم داشت که با درایت، سیاست، هوشمندی و آگاهی و شخصیت پخته امیرکبیر در معاهده ارزالروم مسائل مرزی بین ایران وعثمانی برای همیشه رفع شد و همه اینها در واقع مقدماتی برای این بود که وی بداند در وزارت چه باید کرد.
او اظهار داشت: امیرکبیر با روی کار آمدن در گام اول عزل و نصب لشکریان و کارگزاران را دنبال و افراد شایسته را انتخاب کرد و پس از آن امور اقتصادی کشور را ساماندهی کرد به طوریکه با سرکشی به دفاتر اقتصادی متوجه شد که یک میلیون تومان بیشتر از کل درآمد کشور هزینه می شود که این امر باعث عدم اداره کشور شده است و تصمیم گرفت هزینه ها را کاهش دهد.
داوودآبادی افزود: امیرکبیر مدیریت هزینه های کشور را از دربار آغاز کرد، حقوق بسیاری از افراد وابسته به دربار و شعرا و ... قطع کرد، حقوق شاه را کاهش داد و ماهانه 10 هزار تومان برای ناصرالدین شاه معین کرد، حقوق را سالانه 12 هزار تومان کاهش داد، دریافت اقتصادیات به شیوه قدیم را کنار گذاشت و شیوه جدید ایجاد کرد، برخی را از اقتصادیات حذف و برای برخی افراد اقتصادیات بیشتر وضع کرد، برای مدیریت و استقلال کشور نیاز به ارتش قدرتمند داشت که به واسطه آشنایی نظامی خود و توانایی لازم اقدام به تغییر سیستم کرد، نظم خاصی به وضعیت بخشید و حتی به صورت مرتب و مداوم از پادگان ها بازدید داشت.
او ادامه داد: امیرکبیر در دوران صدارت خود اقدامات اقتصادی را دنبال کرد به طوری که کارخانه تاسیس و از صنعتگران دعوت کرد، کشاورزی را رونق داد و کشت نیشکر در خوزستان و مازندران، زعفران در مشهد و پارچه بافی در یزد، قم و تهران را توسعه بخشید و مهمتر از همه مدرسه دارالفنون که ادامه حرکت عیسی خان اول و اعزام دانشجویان به انگلستان بود را در سطح بزرگتر دنبال و روزنامه وقایع الاتفاقیه را راه اندازی کرد و حتی مقدمات مشروطه نیز از دوران صدارت امیرکبیر شکل گرفت.
او اظهار داشت: امیرکبیر کسی است که در رشد مملکت و نهضت مشروطه نقش موثری داشته و کسی به اندازه وی در دوره قاجار به کشور خدمت نکرده است.
منبع: میراث آریا